اطلاعیه های
وبلاگ :
به شما کاربر گرامی سلام عرض می کنم . امیدوارم در این وبلاگ
دقایقی خوبی را سپری کنید . برای آگاهی از امکانات این وبلاگ . خواهشمندم که تا آخر
صفحه این وبلاگ را مشاهده نمایید
سرزمین آرزوها
88/10/13 :: 8:9 عصر
به نام خدایی که اشک را آفرید تا سرزمین عاشقان آتش نگیرد
یارب:
چه چشمه ایست عشق که من از آن یک قطره نوشیدم و
دریاها گریستم.......
کاش لبخندهایت آنقدر زیبا نبودند که امروز آرزوی دیدن یک لحظه فقط یک لحظه از لبخندهای عاشقانه ات را داشته باشم! کاش چشمان معصومت به چشمانم خیره نمی شد تا امروز چشمان من به یاد آن لحظه بهانه گیرند و اشک بریزند! کاش حرف های دلم را بهت نگفته بودم تا امروز با خود نگویم " آخه او که میدونست چقدر دوستش دارم!!!!!!!!
پیداست هنوز شقایق نشدی ... زندانی زندان دقایق نشدی ... وقتی که مرا از دل خود می رانی ... یعنی که تو هیچ وقت عاشق نشدی ... زرد است که لبریز حقایق شده است ... تلخ است که با درد موافق شده است ... عاشق نشدی وگر نه می فهمیدی ... پاییز بهاریست که عاشق شده است.
عاشقی راشرط اول ناله و فریاد نیست. تا کسی ازجان شیرین نگذرد فرهاد نیست. عاشقی مقدور هر عیاش نیست. غم کشیدن صنعت نقاش نیست!!!!
ای کاش می دانستی چقدر سخت است. چقدر دشوار است،
هر شب بی آنکه تو در کنارم باشی با یادت بنشینم و ترا زمزمه کنم و برایت بنویسم.
ای کاش بودی تا ببینی. چقدر در التهابم.
نیستی در کنارم تا حرفهای دلم را رو در رو برایت بازگو کنم
و من بایست هر شب،
خسته از گذشت روز، خمیده از خستگی ها، بی تاب از خمودگی ها
و رنجور از بی تابی ها و رنجیده از غریبه ها بنشینم و برایت سخنان شیرین بنویسم.
هیچ کس نیست که بداند در دلم چه می گذرد.
اگر می بینی می نویسم و می نویسم و به نوشتن ادامه می دهم
از آن روست که می دانم تو می خوانی.
می دانم تو هستی و تو می بینی و می شنوی.
می دانم که تو در کنار منی. شاید نه در فاصله ای نزدیک اما لاقل آنقدر که ... .
اصلافاصله مهم نیست. کافی لبخندی از تو و یا حتی گوشه چشمی را در ذهن مرور کنم.
می توانم ساعتها بنویسم و برای همین است که می گویم اینها همه از سر عاشقی است...
هرگز تو را فراموش نخواهم کرد
چرا که تو را دوستت دارم
دیوانه وار عاشقت شدم
چرا که مهربانی را در وجودت دیدم
با مهربانیت وجودم را دگرگون ساختی
و اگر تو نبودی هرگز عاشق نمی شدم
و قلب من از عشقت روی گردان نمی شود
سوگند که وجود تو در سرنوشت من نوشته شده است و اگر با مژگانت اشاره ای کنی فرسنگها راه را خواهم پیمود چرا که شب عشق بسیار طولانی است
و قلبم در آرزوی تو می سوزد
آنگاه که از برابر دیدگانم دور شوی
خورشید وجودت پنهان می گردد
و ابرهای غم و اندوه مرا در بر می گیرند
و به دنیای غریبی می برند
همیشه در قلبم حضور داری
و عشقت زندگی ام را گل باران کرده است
تمامی این دنیا را با قلبی پر از رمز و راز به دنبالت طی می کنم
محـــــبوبم همیشه به انتظار
بازگشتت خواهم ماند...
اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست
به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم
مگر ماهی بیرون از آب میتواند نفس بکشد
مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم
بگو معنی تمرین چیست ؟
بریدن از چه چیز را تمرین کنم ؟
بریدن از خودم را ؟
مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از تن منی ...
از من نپرس که اشکهایم را برای چه به پروانه ها هدیه می دهم
همه می دانند که دوری تو روحم را می آزارد
تو خود پروانه ها را به من سپردی که میهمان لحظه های بی کسی ام باشند
نگاهتت را از چشمم برندار، مرا از من نگیر ...
هوای سرد اینجا رو دوست ندارم
مرا عاشقانه در آغوش بگیر که سخت تنهایم...
یه پروانه را با دستات می گیری.
بدش می خوای ببینی زنده هست؟
انگشتاتو باز کنی ....
فرار میکنه.
محکم بگیری....می میره.دوست داشتن هم یه چیزی مثل پروانه هست
یک نفر ... یک جایی
تمام رویاهاش لبخند توست و زمانی که به تو فکر می کنه
احساس میکنه که زندگی واقعا با ارزشه
پس هرگاه احساس تنهایی کردی این حقیقت رو به خاطرداشته باش
یک نفر ... یک جایی
در حال فکر کردن به توست ... م.جیــــدا
اینم چند جمله باحال واسه همه بـی م......ت های.............!!؟
خیلی ها زیبا بودن اما، بدی خیلی از ما آدم ها اینه که هیچوقت کسی رو که به یادمونه ، نمی بینیم .محبت هاش رو نمی فهمیم. کسی رو می بینیم که کنارمونه ... حتی اگه به یادمون نباشه ...
تازه به قول دوستم، از کجا بفهمیم کی لیاقتش رو داره ؟
خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
Atom
:: کل بازدیدها ::
8253
:: بازدید امروز ::
3
:: بازدید دیروز ::
0
:: درباره خودم ::
:: لینک به وبلاگ ::
|
:: اشتراک در خبرنامه ::
:: مطالب بایگانی شده ::